یه زمانی تو شرکت مد بود پنجشنبه ها هر کسی برا خودش صبحونه بخوره یا نهایتا 2 یا 3 نفری الان نزدیک به یکساله همه رو کردم یه تیم سعی میکنم تو نیمه اول سال که گوجه ارزون تره گوجه در حد 3 کیلو بگیرم با تخم مرغ و املت درست کنم با کمک دوستان امروز رکورد نفرات شکست 14 نفر برای صبحانه بودیم و چه حالی داد تابحال پیش نیومده بود عکس بگیریم از صبحونمون یکی از بچه ها عکس گرفت و برام فرستاد یجورایی باحال بود میزارمش همینجا
اشتراک گذاری در تلگرام
امسال تا امروز تونستم تحمل کنم بخصوص تو شرکت ما که کویته کویته موقع ناهار میشه انگارجنگه بوی قرمه سبزی سالاد شیرازی و. اصن یع وضعیه که نگو گشنمه ومنتظرم عصر برم خونه 2ساعتی بخوابم تا اذونو بعدش افطاری مثل هر شب نون پنیر و گوجه خیار و گردو چای شیرین اوف که دنیایی که این چند قلم غذای ساده ماه رمضون یعنی همینا این دو ماهی که از سال گذشته شرکت تغییرات زیادی از لحاظ مدیریتی کرده و منم یجورایی واسه اینکه بیخودو بی جهت کسر کار نخورم و ته سال هم پول اضافه کاریو
اشتراک گذاری در تلگرام
دلم یه چند روز تعطیلی میخواد اینکه بگیرم دل سیر بخوابم اما کارمندی بد دردیه و خواب احتیاجی کشکه دلم واسه خانوادم تنک شده از اوایل بهمن که به بهوه ماموریت کاری رفته بودم شمال دیگه نرفتم تقریبا 3 ماهه لعنت به کرونا اردیبهشت ماه ماه رویایی منه برای دیدن خانواده چون همه جا سر سبزه و هوا عالی خلوتم هستو این هتل کارت خوابا کمتر میان و راحته آدم
اشتراک گذاری در تلگرام
خب سال جدید هم اومد و من 4 روز اولو کامل تو خونه بودم و هیچ کجا هم نرفتم امسال عید عید دیدنی نبود عید شنیدنی بود. امروز صبح با بدبختی اومدم سر کار چقدر خودمو زدم تو رختخواب تا اومدم شرکت خوابمممم میاد
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت